رسته‌ها
قحطی بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 68 رای
نویسنده:
مترجم:
محمد کریمی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 68 رای
تاریخ دو سده اخیر ایران سرشار از حوادث مهمی است که به دلیل فقر تاریخنگاری معاصر مسکوت یا ناشناخته مانده است. تاکنون درباره قحطی بزرگ سال‌های 1917-1919 میلادی در ایران چیز زیادی نمی‌دانستیم و اهمیت و جایگاه بزرگ این حادثه را در تعیین سرنوشت جامعه ایران، به‌ویژه صعود دیکتاتوری پهلوی، نمی‌شناختیم. اینک به همت «دکتر محمدقلی مجد» می‌توانیم با نخستین پژوهش جدّی درباره این حادثه سرنوشت‌ساز آشنا شویم .
دکتر محمد قلی مجد، بر اساس اسناد غنی موجود در مرکز اسناد ملّی ایالات متحده آمریکا (نارا)، تصویری هولناک از ایران در سال‌های جنگ جهانی اوّل و پس از آن به دست اورده است. اسناد علنی شده دولت آمریکا درباره دوره تاریخی فوق، که در کتاب (قحطی بزرگ و نسل‌کشی در ایران 1917-1919)، ثابت می‌کند که بزرگ‌ترین نسل‌کشی سده بیستم میلادی در ایران رخ داد و ایران بزرگ‌ترین قربانی جنگ اوّل جهانی بود. طبق تحقیق دکتر مجد، در طول سال‌های 1917-1919 بین هشت تا ده میلیون نفر از مردم ایران در اثر قحطی یا بیماری‌های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه از میان رفتند و جمعیت ایران به شدت کاهش یافت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
230
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1394/12/09
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قحطی بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
57
‍ قحطی بزرگ در ایران
🔹 قحطی_بزرگ، حکایت از روزگاری دارد که اعلام بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول، به سبب فروپاشی امپراتوری ایران و نبود دولت مرکزی قدرتمند، ارتش ملی و اقتصادی ورشکسته که کاملا در سیطره استعمار قدرتهای بیگانه بود، از سوی قدرتهای درگیر جنگ نقض گردید و سرزمین ایران به صحنه تاخت و تاز نیروهای بیگانه تبدیل شد و به شکل خزنده و فرسایشی به دلیل کمبود مواد غذائی از ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۶-۱۲۹۸ شمسی)، به فاجعه بزرگ ملی ایرانیان انجامید..
- پس از ۴۰ سال رقابت سخت سیاسی و نظامی در اروپا بالاخره کشورهای اروپایی وارد جنگی خونین با هم شدند، که به جنگ جهانی اول موسوم شد. دراین جنگ هر چند که ایران اعلام بیطرفی کرده بود، اما مقدمات دخالت در ایران از سال ۱۹۰۷ و قرارداد تقسیم ایران شروع شد. انگلیسیها که منافع بسیار مهمی در ایران داشتند، لشکریان خود را وارد ایران کرده و در چند جبهه با مقاومت عشایر و مردم بومی کشور مواجه شدند....(۱)
🔹با آنکه احمدشاه_قاجار، سه روز پس از شروع جنگ جهانی اول اعلام بی طرفی کرده بود، اما ایران صحنه تاخت و تاز اروپایی ها شد. با توجه به موقعیت راهبردی ایران، روسیه و انگلیس، رسما و آشکارا اصول بیطرفی را نقض کرده و قوای خود را از شمال و جنوب به درون خاک ایران سرازیر کردند. در چنین شرایطی ایران به لحاظ اوضاع داخلی، وضعیت بحرانی داشت، به گونه ای که کابینه ها یکی پس از دیگری سقوط میکردند و هیچکدام موفق نبودند که بحران ناشی از جنگ را از سر بگذرانند و کشور را از مداخلات بارز و حضور قوای بیگانه نجات دهند، تا آنجا که بحران های متعدد بر این کشور فرود آمد. چنان که محمدعلی_جمالزاده میگوید:
" جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی، دیگری آنفلوانزای_اسپانیایی و آخری وبا بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بیرحم فرو میریختند. هیچ غذایی پیدا نمیشد، مردم مجبور بودند هرچه را که میتوانستند بجوند و بخورند. به زودی گربه و سگ و کلاغ را نمیشد یافت. حتی موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله میکردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند "
🔹تا به این صورت قحطی شمال تا جنوب کشور را فرا بگیرد.... در میان تاریخ بزرگترین فاجعه ایران که به به دست انگلیسیها و با آگاهی تمام آنها شکل میگیرد، و چیزی بین ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی جان خود را بر سر توسعه طلبی انگلیسیها میگذارند. انگلیسیها در حالی که ایران در اشغال آنها بود، نه تنها برای کاستن از درد و آلام مردم ایران کاری نکردند، بلکه با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن مواد غذایی از هند و بین‌النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده آمریکا و اتخاذ سیاستهای مالی ـ از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران ـ قحطی را شدت بخشیدند. در نتیجه تعداد بیشتری از مردم ایران با سیاستهای انگلیسیها از بین رفتند.(۲)
🔹...همانطور که در گزارشهای دیپلماتیک آمریکاییها آمده، شمار جمعیت ایران در سال ۱۹۱۴ حدود ۲۰ میلیون نفر بوده است. با یک روند طبیعی، این شمار باید در سال ۱۹۱۹ دست‌کم به ۲۱ میلیون نفر میرسید، اما شمار واقعی در سال ۱۹۱۹، ۱۱ میلیون نفر بوده است، که نشان میدهد دستکم ۱۰ میلیون نفر براثر قحطی و بیماری در ابعادی فاجعه آمیز از بین رفته اند. شاخص دیگر در میزان تلفات قحطی، کاهش جمعیت تهران است. در سال ۱۹۱۰ ـ بنا به نظر شوستر و منابع روسی ـ جمعیت تهران ۳۵۰ هزار نفر بوده است. از نتایج انتخابات سال ۱۹۱۷ نیز که در آن ۵۶هزار رای برای ۱۲ نامزد پیروز ثبت شده، در می یابیم که جمعیت تهران دستکم ۴۰۰ هزار نفر بوده است. در سال ۱۹۲۰ این شمار به ۲۰۰ هزار نفر کاهش یافته است. در مجموع تا سال ۱۹۵۶ شمار جمعیت ایران به ۲۰ میلیون نفر، یعنی به میزان سال ۱۹۱۴ نرسید. این اعداد بشدت تکان دهنده است...(۳)
🔹بنابراین قحطی و بیماری ناشی از آن، حدود ۱۰ میلیون ایرانی را به کام مرگ برد و کسی هم از آن دم نزد.
🆔 @ketab_mamnouee
🔸منابع:
۱. تاریخ روابط خارجی ایران، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴، صفحه ۳۴۵.
۲. قحطی بزرگ، محمد قلی مجد، ترجمه محمد کریمی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، ۱۳۸۶، صفحه ۱۸.
۳. همان، صفحات ۱۹-۲۰.
کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
تاریخ نگاری بسیار بسیار عالی و پسندیده‌اس چون جمعی را از گذشته‌های دور و نزدیک (در دسته‌بندی‌های مختلف) آگاه می‌کنند، اما رقم زدن تاریخ با اعمال و کردار سنجیده ارزشی فراتر دارد،یک سرباز ارتش سرخ پس از پیروزی به آلمان نازی و ورود به برلین در ۱۲ می ۱۹۴۵ بر روی بلندی ایستاد و فریاد برآورد که (از اینهمه رنج و مشقت ممنونم چون من و ما را تا ابد در تاریخ ماندگار کرد)
ننگ بر سلاطین قاجار که با بی کفایتی، عیاشی و پول پرستی بی حد خودشون باعث این فاجعه شدن و بدتر اینکه نه خودشون غلطی می‌کردند و نه اجازه می‌دادند مسئولین دلسوز برای نجات ۱۰میلیون بی گناه قدم بردارند، جا داره در این اوضاع خراب فعلی همچنان شاکر خداوند باشیم که ریشه این قوم نالایق خشکیده شد.
جا داره از اهدا کنندگان ایرانی، امریکایی و همه انسانهای خوب برای فریاد رسی تشکر ویژه کنم
به نظرم اعضای محترم وقتی پیامی در مورد اشخاص و حکومت ها مطرح میشه که توهین و فحاشی نداره فوری جبهه نگیرن و برچسب نزنن طبیعتا دکتر مصدق و دولت ایشون نکات مثبت و منفی داشته و اگر به دموکراسی قائلیم بایستی اجازه نقد کردن ایشون رو بدیم
دشمنان مصدق دشمنان آزادی و دموکراسی اند. در مورد تعامل با امریکا تمام اسناد و مدارک نشان میدهد که امریکاییها دنبال تفاهم با دولت ملی نبودند . وقتی با دربار و کودتا چی ها قرارداد ۲۰ درصدی میتوان بست چرا با مصدق قرارداد ۵۰ درصدی ببندند. مصدق میخواست قدرت را به مردم اعطا کند . البته در ایران قدرت به تنهایی ارزش ندارد و منافع مالی حاصل از ان اهمیت دارد . نکته جالب این که تنها دولت پاک دست تاریخ ایران همین دولت ملی است و هیچ سندی بر فساد اعضای ملی ان وجود ندارد. درباره بقایی و مکی هم تمام اسناد و مدارک نشان میدهد که از یک نقطه ای به بعد برای منافع شخصی از جریان ملی خارج شدند و امروز هم هیچ جایی در حافظه تاریخی این ملت ندارند.
مصدق در بهترین حالت یک سیاستمدار آرمان گرا بود، در جهان سیاست این سیاستمداران عمل گرا هستند که میتوانند تاثیر مثبتی بر روزگار کشور و مردم خویش داشته باشند. ترس مصدق از اینکه او را با همان اتهامی (نوکر استثمارگران) که او همه دشمنانش (که بسیاری از آنها مانند بقایی و حسین مکی از همرزمان او بودند) را از صحنه سیاسی حذف کرد، متهم کنند، از گرفتن تصمیم در رابطه با همکاری با ایالات متحده امریکا بازداشت. که اگر او هم مانند مستوفی الممالک، خدمت گذار ملت بودن را بر وجیه المله بودن ترجیح می داد، شاید اکنون ما در جهانی بهتر زندگی می کردیم. ایران نیاز به دولتمردانی دارد که صلاح کشور را حتی به قیمت بی آبرویی سیاسی خود بر حفظ شخصیت سیاسی خود ترجیح دهند و مصدق بدون شک اینگونه نبود.
میرزا حسن مستوفی‌الممالک (۱۳ مهر ۱۲۵۴ برابر ۵ رمضان ۱۲۹۲ ه‍. ق آشتیان – ۶ شهریور ۱۳۱۱ تهران) معروف به «آقا»، دولتمرد ایرانی و پنج دوره نخست‌وزیر ایران) رئیس‌الوزراء) در دورهٔ قاجار و یک دوره نخست‌وزیر ایران در زمان سلطنت رضاشاه بود (جمعاً شش دوره). مستوفی الممالک، از معدود رجال قاجاری بود که نزد رضاشاه احترام داشت.
او یکی از اولین نفراتی بود که با محمد مصدق قدم اول نظریه ملی شدن نفت را در سال ۱۲۹۲ برداشت. او در قحطی بزرگ ایران در سال ۱۲۹۷، جان ۱۶۰۰۰۰ ایرانی را از طریق فروش املاک خود نجات داد. او از خاندان بزرگ آشتیانی و یک دموکرات سوسیالیست قدرتمند بود.
مستوفی بخش بزرگی از املاک پدری خود را وقف کرد و از جمله باغ‌هایی را در ونک برای احداث دانشگاه برای دختران اختصاص داد. «مدرسه عالی دختران» که بعدها دانشگاه الزهرا نام گرفت، در این زمین‌ها ساخته شد.
در سال ۱۲۹۶ که قحطی در تهران بیداد می کرد و اغلب مردم گرسنه بودند، انبارهای غله احمدشاه مملو از غله بود و او از در اختیار گذاشتن آن غلات به مردم امتناع می کرد؛ تا اینکه ارباب کیخسرو با شاه وارد مذاکره شد و از او خواست تا درِ انبارهای غله خود را باز کرده و عده ای را از گرسنگی نجات دهد.
احمد شاه بر سر مبلغ پولی که از این طریق نصیب او می شد چانه زده و به زحمت راضی شد که مقداری غله را به دولت بفروشد تا بین مردم توزیع شود؛ به جهت همین اقدام ارباب کیخسرو، مدرس در مجلس گفت:" اگر یک نفر مسلمان در این مجلس باشد همین ارباب کیخسرو است".
کیخسرو شاهرخ ملقب به ارباب کیخسرو بنیانگذار شبکه تلفن سراسری ایران، بانی کتابخانه مجلس، بنیان‌گذار آرامگاه فردوسی، نماینده زرتشتیان در یازده دوره مجلس شوری ملی و رئیس انجمن زرتشتیان تهران بود. از ارباب کیخسرو به عنوان یکی از برجسته‌ترین چهره‌های جامعه زرتشتی ایران و از شخصیت‌های خوش‌نام تاریخ معاصر ایران یاد می‌شود.
قحطی بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک